امروز مردی در حمام به گ.ا رفت!
دایره اتفاقات و جنایات؛ حسیتقلی اوسکول آبادی راپورتچی ما گزارش می دهد:
امروز، مقارن ساعاتی پیش از ظهر، یک نفر از اهالی اوسکول آباد سفلی از توابع اوسکولند، در حمام و هنگامی که مشغول استحمام بوده، به علل ناشناخته ای به گ.ا می رود. پس از شنیدن صدای وحشتناکی، همسایگان و کسبه محل با ماموران «دایره اطفای حریق و عملیاتهای نجات بخش بلدیه»، آنان بدون فوت وقت به محل اعزام شده و در محل با درب بسته حمام روبه رو می شوند. افراد با استفاده از وسائل موجوده، درب را شکسته و داخل حمام می شوند و با جسد برهنه و نیمه جان «م. قربان زاده اوسکولنگی»، مستخدم اداره «قیرپاشی شوارع و طرق» روبه رو می شوند و بلافاصاله با فریاد، نسوان موجود در محل را آگاه ساخته، آنان را از صحنه دور می کنند تا مبادا اخلاقیات جامعه متزلزل گردد که این عمل آنان در خور تشویق است.
اینجانب که توسط «رحیم» شاگرد کله پزی روبروی محل حادثه، بواسطه تلیفون مطلع گشته بودم، به سرعت و توسط درشکه خود را به محل رسانده و از اولین دقایق در محل حاظر و ناظر بودم.
پس از آن طبیب را چند کوچه بالاتر بوسیله تلیفون مطلع ساخته به محل کذا احظار می نماید. لکن از آنجایی که طبیب سالخورده بوده تا به محل رسیده تقریبا تمام جان آن بیچاره از بدن خارج شده بود. طبیب در محل حضور به هم رسانیده و مشغول به بررسی کم و کیف و زیر و بالای مجروح مزبور می نماید. منتها اعلان می دارد که وی فوت نموده است. لهذا ماموران بوسیله چادر یکی از نسوان همسایه، جسد بی جان «قربان زاده اوسکولنگی» مرحوم را به اتوموبیل خود منتقل نموده و چادر را به همسایه تحویل دادند که همسایه از قبول آن چادر آغشته به میت خودداری نموده اظهار می دارد که آقایشان را به بلدیه می فرستد تا غرامت آن را از بلدیه اخذ نماید.
پس از جروبحث فراوان ناچارا ماموران با جسد میت مزبور و چادر، محل را ترک نموده و جسد را به محل طبیب مخصوص عدلیه، «دکتر اوسکول نژادیان فرد طبیب زاده» می برند. لکن در آن موقع طبیب مزبور الان می دارد که گویا متوفی زنده بوده، اما در نقل و انتقال ضربه ای به سرش خورده، همچنین از بوی گند چادر همسایه دچار خفگی شده، فوت نموده است.
بر طبق آنچه کلانتر نظمیه به بنده اطلاع داد، تحقیقات درباره چگونگی کلیت حادثه و عواقب آن شروع شده و فی المجلس زن همسایه و طبیب اولیه را احظار نموده، تحقیقات از آنها انجام می شود.
حسینقلی اوسکول آبادی، راپورتچی دایره «اتفاقات و جنایات» مطبوعه «اخبار اوسکول»
آفرین. نثر زیبایی بود.
——-
مخلصیم 🙂